تفسیر ابوالفتوح رازی معروف به « روض الجنان»، که در نیمة اول قرن ششمﻫ ـ ق به قلم: شیخ امام جمال الدین ابوالفتح حسین بن علی بن محمّد رازی خزاعی، نگارش یافته، از تفاسیر مهم شیعه به شمار میآید.
پژوهشیانی که در مورد تفسیر «ابوالفتوح رازی» تحقیق کردهاند، در نامی که مفسّر خود برآن نهاده است، اختلاف نظر دارند. بعضی گفتهاند: ابوالفتوح رازی این تفسیر را «رَوح الجنان و روح الجنان»نامیدهاست، چنانکه در بسیاری از نسخه های قدیمی این تفسیر، این نام وجود دارد.
میرزا ابوالحسن شعرانی، در مقدّمه چاپ ﻫ ـ ش، که با تصحیح وحواشی وی چاپ شده است، در این باره چنین مینویسد:
« ... و نام آن «روح الجِنان و روج الجَنان» است... و این جناسی شیرین و صنعتی دلنشین است... و با تصرّف برخی ناسخان نام تفسیر در بعضی کتب « روض الجنان » یاد گردیده. چون از لطف این جناس بی خبر بودهاند و « روح الجنان» را تکرار پنداشتهاند.» 1
با این که ابوالفتوح رازی، خود عرب نژاد بوده، این تفسیر را به زبان فارسی متداول زمان خویش تدوین کرد.
میرزا ابوالحسن شعرانی در باره ادبیات فارسی مفسرّ، چنین میگوید:
« تفسیر شیخ ابوالفتوح رازی، علیه الرحمة، از جهت فصاحت لفظ و لطف عبارت برهمه تفاسیر فارسی شیعه رجحان دارد، با این که مؤلف اصلا از نژاد عرب است... او در ادب زبان فارسی، از نظم ونثر تبحرّ کامل داشت.
کتاب او از بزرگترین نمونه های نثر فصیح فارسی است و آن لطف تحریر و عذوبت بیان که در آن است در تفاسیر دیگر نیست...» 2
البته نباید از نظر دور داشت که برخی تعابیر غیرمطابق با قواعد فارسی، در عبارات فارسی ابوالفتوح دیده میشود؛ مانند عبارت :« اولیتر، اسبابهاو...» که در نثر وی زیاد به چشم میخورد.
ابوالفتوح رازی در نقل سبب نزول آیه شریفه :« إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ... » ( بقره /159)
پس از ذکر سبب نزول میگوید:
« اگر حمل برعموم شود، اولیتر باشد»3
ابوالفتوح در تفسیر خود اصطلاحات ویژهای را به کار بردهاست که به برخی از آنها اشاره خواهیم داشت:
الف.جمع مخاطب را به صورت مفرد آوردهاست؛ مثلاً در ترجمة « وإنتم تعلمون» میگوید: « وشما میدانی » و در ترجمة « وان کنتم فی ریب» میگوید: « اگر میباشی در شک» و... .
ب. یکی از اصطلاحات خاص این تفسیر « انزله کردن» است به جای « نازل کردن» و وحی وفرستادن .
مرحوم شعرانی میگوید: « این اصطلاحات در زمان او متداول بودهاست .» امّا اثبات این موضوع، نیاز به دلیل دارد.
کتاب تفسیر شیعه و تفسیر نویسان آن مکتب، در بارة تفسیر ابوالفتوح مینویسد:
« تفسیر ایشان جنبه خطایی دارد... و به صورتی مطلب را بیان میکند که عامه، کما بیش دریابند و از آن بهره برند. در باره نکات علمی و ادبی بحث نمیکند و با اشارهای گذرا، از تحقیق صرف نظر میکند.» 4
میرزا ابوالحسن شعرانی دراین مورد، برخلاف این رأی، نظر داده است و میگوید:
« در ادب وبیان ونحو وصرف و لغت و امثال آن، غایت جهد به کاربرده ومنتهای تحقیق به عمل آورده است واز هیچ جهت فرو گذار نکرده. آن اندازه شواهد از اشعار عرب وامثال، که برای بیان و قواعد عربیت آورده در هیچ یک از تفاسیر مانندکشاف و تفسیر طبری نیاوردهاند.» 5
قدرمسلم این است که رازی در بسیاری موارد، متعرّض مباحث ادبی شده است.
وی اقوال مفسّران معروف صدر اسلام از صحابه وتابعین رایاد کرده، ولی هیچ قولی را بر قول دیگر ترجیح ندادهاست، مگر قولی را که داّل برحمل آیه برمعنای عام باشد، آن هم به دلیل عموم آیه، نه به دلیل این که قول فلان صحابه سات.
ابوالفتوح رازی در مواردی که از بحثهای اعتقادی سخن به میان آمده به علم کلام نیز نظر افکنده است. مرحوم شعرانی مینویسد:
« مؤلف در علم کلام طریق توسط پیموده وروش قدما را برگزیده است.» 6
درآیات احکام، آرای بیشتر فقها رامطرح ساخته ودر صورت لزوم، ادلّه بعضی از فقها را نیزیاد کرده است وگاهی به نقد وتحلیل آن پرداخته ونظر خویش را همواره با دلیل بیان داشته است.
وی به ذکر اسباب نزول آیات، اهتمام ویژهای دارد واز اسباب نزول در موارد مختلف تفسیری بهره میبرد و نیز آرای اعتقادی وفقهی خویش را در بعضی از موارد، براساس اسباب نزول انتخاب کردهاست، چنانکه در این خصوص، به تفصیل خواهیم پرداخت.
ابوالفتوح رازی در طرح مباحث تفسیری(درهمه موارد)، روش معیّنی را دنبال نکردهاست، ولی میتوان گفت در بیشتر موارد به شیوه آتی عمل نمودهاست:
1. نخست شماری از آیات را از قرآن با ترجمه فارسی آن یاد میکند.
2. برای هر آیه از آیات یاد شده که اسباب نزول قائل باشد، قبل از پرداختن به دیگر مباحث تفسیری آن آیه، اسباب نزول را متعرّض میگردد.
3. برای به دست آوردن معنای«کلمه» یا «جمله»، به لغت وصرف ونحو متوسل میشود و در بسیاری موارد از اشعار شعرای عرب استمداد میجوید.
4. اقوال تفسیری صحابه و تابعین را یاد میکند.
5. در آیات احکام، آرای مذاهب فقهی را به تمام و کمال ذکر میکند وهر جا که اختلاف نظر باشد، میسنجد و جرح و تعدیل میکند و نظر میدهد و نیز در مباحث اعتقادی پای بحث کلام را به صحنه میکشاند.
با توجه به آنچه گذشت، جایگاه اسباب نزول بعد از ذکر آیات در مرحله نخست، قرار دارد واین بیانگر اهمیت اسباب نزول از دیدگاه ابوالفتوح رازی است.
ابوالفتوح رازی برای اسباب نزول، اهمیّت ویژهای قائل است و این نکته از دو راه قابل شناسایی است:
1. تصریح وی به اهمیّت اسباب نزول؛
2. موارد کاربرد اسباب نزول در تفسیر آیات.
ابوالفتوح رازی در مقدمه این تفسیر، علم به اسباب نزول را از علوم ضروری مقدماتی برای تفسیر یاد نموده، میگوید:
« ... [نیز] چاره نباشد از طرفی اخبار که لایق باشد به آیت و معنی و آیاتی که وارد باشد برسببی، سبب نزول آن بگفتن، و قصهای که متعلق باشد به آیت، بباید گفتن به مقدار آن که گزارش معنای آن باشد.» 7
وی در مقدمه همین تفسیر در بیان معنای واژه تفسیر، تفسیر را علم به سبب نزول دانسته و از قول ابن درید، چنین میگوید:
« ابن درید گفت: اصل این [کلمه] از «تفسره» است و آن، آب بیمار باشد که بر طبیب عرضه کنند تا در او نگرد و دستور خود سازد تا به علّت بیمار راه یابد. چنانکه طبیب به نظر درآن [آب] کشف کند از حال بیمار، مفسر کشف کند از شأن آیت و قصّه و سبب نزول او.» 8
نیز در فرق بین تأویل و تفسیر میگوید:
« وفرق از میان تفسیر وتأویل، آن است که تفسیر علم سبب نزول آن آیت باشد و علم به مراد خدای تعالی، از لفظ تعاطی آن نتوان کرد الاّ از سماع و آثار... .» 9
بنابراین، در نگاه ابوالفتوح، بین تفسیر و اسباب نزول رابطهای تنگاتنگ وجود دارد( از جهتی اسباب نزول مقدّمه برای تفسیر است واز جهت دیگر و دربعدی، تفسیر جنبه مقدمیّت بر اسباب نزول دارد.)
موارد کاربرد اسباب نزول
ابوالفتوح رازی اسباب نزول را در موارد متعددی به کار گرفته است که مجموع آنها را میتوان به شرح ذیل خلاصه کرد:
دکتر عسکر حقوقی در کتاب تحقیق در تفسیر ابوالفتوح رازی، در این باره مینویسد:
« در بیان شأن نزول آیات، شیخ به مسائل تاریخی و غزوات حضرت رسول اکرم(ص) اشاره میکند . معلوم است این امر از نظر روشن شدن زمان پیامبر اسلام(ص) حائز اهمیّت است... در تفسیر آیه « اقرأ الی قوله: ما لم یعلم » و شأن نزول آیه: « قد نری تقلّب وجهک ...» (بقره /129) به تفسیر ابوالفتوح به عنوان نمونه مراجعه شود.» 10
وقایع تاریخی که در تفسیر ابوالفتوح رازی درپرتو اسباب نزول بیان شده است، به طور کلی بردو گونه است:
الف. تاریخ نزول قرآن؛
ب. حوادث تاریخی دیگر.
اینک برای هر یک، نمونهای را از متن تفسیر بیان میکنیم :
تاریخ نزول قرآن: همچنان که دکتر حقوقی به آن اشاره کرده است، مفسّر در تفسیر آیات شریفه: « اقرأ ... مالم یعلم»( علق/1-5) به روایت عروه از عایشه از پیامبر، چنین میگوید:
« ...[ چون آیات از اول سوره علق برمن نازل شد دچار رنج و تعب شدم] واز آن رنج و تعب مراتب آمد وبترسیدم ولرزه برمن افتاد. به حجره خدیجه رفتم و گفتم : « زّملونی و دثّرونی» ؛ بپوشدمرا. خدیجه جامه برمن افکند ومن بخفتم . جبرئیل(ع) دیگر باره آمده وآیه: « یاأیّها المدّثر. قم فأنذر» آورد... .» 11
ابوالفتوح رازی برای این آیات سبب نزول ذکر نکردهاست، ولی در مقام تفسیر این آیات به ذکر سبب نزول آیات اول و دوم سوره «مدثر» پرداخته است و از دیدگاه این مفسّر بخوبی به دست میآید و روشن میشود که اولین آیات نازله بر پیامبر، آیات اول (1-5) سوره علق بوده است و سپس آیات (1-2) سوره مدثر.
مخفی نیست که علم به ترتیب نزول آیات، در حوزه علوم قرآنی، از اهمیت ویژهای برخوردار است و چنانکه یاد شد، علم به سبب نزول میتواند ما را در این مهم یاری دهد.
حوادث تاریخی دیگر: تاریخ تغییر قبله، تاریخ غزوات و جنگهای پیامبر ودیگر حوادث تاریخی صدر اسلام که در فرهنگ اسلامی جایگاه ویژهای دارند، در جای جای این تفسیر از ذکر سبب نزول آیات، استفاده میشود. ما به عنوان نمونه به موارد زیر، نظر اجمالی میافکنیم :
الف. تغییر قبله که از حوادث مهم تاریخ اسلام است، در سبب نزول آیه شریفه : « فولّ وجهک شطر المسجد الحرام...» (بقره /139) وآیات دیگر، بتفصیل تبیین شده است12.
ب. یاد کرد حکایت « لیلة المبیت» و خوابیدن علی(ع) در بستر پیامبر(ص) در شب هجرت آن حضرت که در تاریخ اسلام جایگاه خاصی دارد، چنانکه در سبب نزول آیه شریفه:« ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله ...» (بقره/207) میگوید:
« عبدالله عباس گفت : در تفسیر اهل البیت آمده است که آیه در شأن امیرالمؤمنین(ع) وارد شد. در شب غار چون رسول(ص) از مکه به مدینه خاست آمدن، و آن شب مشرکان قصد آن کردند که بر سر پیغمبر فرو شوند و اورا بکشند.
جبرئیل آمد و رسول(ص) را از مکر ایشان خبر داد . رسول(ص) گفت: پس چه باید کرد؟ گفت : تورا بباید رفتن وعلی را بر جای خود خوابانیدن ... ورسول(ص) کس فرستاد وعلی را طلبید . گفت : یا اخی : مشرکان امشب به کشتن من عزم کرده اند . خدای تعالی مرا میفرماید : که از مکه برو و تو را میفرماید : که بر جای من بخسب تا اگر مشرکان قصد من کنند به تو رفع شود. به جای این که مرا خواهد کشتن، تورا بکشند. شاید که جان تو به جای جان من باشد... .» 13
آنچه در باره سبب نزول آیات بیان شد، بروشنی مینمایاند که هجرت پیامبر(ص) ونیز خوابیدن علی(ع) در بستر حضرتش، به فرمان خداوند بوده است و این نکته، رمز اهمیت والای این حوادث در تاریخ اسلام است.
ابوالفتوح رازی از سبب نزول آیات برای تبیین باورهای اعتقادی خویش بهره برده است. چنانکه وی در سبب نزول آیه شریفه: « انما ولیکم الله ورسوله... » (مائده/55) سه قول بیان داشته وحاصل قول سوم که منسوب به جمع کثیری از صحابه است، این است که این شریفه در شأن امیرالمؤمنین(ع) ، آن گاه که در حال رکوع، انگشتری به سائلی بخشید نازل شده است.
سپس روایاتی چند در تأیید این قول ذکر کرده، چنین میگوید:
« وآیه دلیل است بر امامت امیرالمؤمنین(ع) و وجه استدلال آیه آن است... و اجماع است که در نماز کسی زکات نداد در رکوع مگر امیرالمؤمنین . این وجه دلالت است از آیه به حکم ظاهر به امامت امیرالمؤمنین (ع) .» 14
ابوالفتوح رازی در سبب نزول آیة شریفه :« نسائکم حرث لکم...» (بقره/223) بعد از ذکر دو قول از ابن عباس وجابربن عبدالله انصاری چنین میگوید:
« این اخبار و مانند این، همه دلیل آن میکند: که اتیان النّساء من غیر المأتی، روا نباشد وتعلّق آن کس که برخلاف آن گویند به این آیه درست نباشد؛ چه آیه مقصود و وارد است بر این اسباب که گفته شد... .» 15
ابوالفتوح رازی تصریح دارد که فهم معنای بعضی از آیات، متوقّف بر دانستن سبب نزول آنهاست.
وی در تفسیر آیه شریفه :« انّ الله اصطفی آدم و نوحاً و آل ابراهیم و آل عمران علی العالمین« ( آل عمران /33) میگوید:
« صادق جعفر بن محمّد(ع) در تفسیر آیه گفت: طاعت خدای تعالی دارید در آنچه فرمود و طاعت رسول در آنچه مؤکد کرد برشما. اگر برگردی از ولایت ما، خدای دوست ندارد کافران را به آیاتی که در حق ماست.
خدای تعالی آدم را و نوح را برگزید و فرزندان ایشان را برنگزید و آل ابراهیم و آل عمران را برگزید.» 16
آن گاه با تأکید بر تفسیر نقل شده از امام صادق(ع) که مبتنی بر سبب نزول آیه شریفه است، میگوید:
« ومعنای این آیات نظم نمیپذیرد تا سبب نزول او معلوم نمیشود.» 17
از آنچه گفته شد، بخوبی روشن میشود که ابوالفتوح رازی برای اسباب نزول تا چه اندازه نقش و تأثیر، قائل بوده است.
ابوالفتوح رازی با وجود سبب نزول آیه، عمومیت نص را معتبر نمیداند ومعتقد است که اگر آیه با وجود سبب نزول، حمل برعموم شود، نیاز به دلیل دارد. چنانکه تصریح به این مطلب که در عبارت وی در سبب نزول آیه شریفه: « انّ الذین یکتمون ما انزلنا ...» (بقره/159) آمده است، روشنگر این حقیقت است. وی نخست از سبب نزول آیه یاد کرده، میفرماید:
« عکرمه گفت: از عبدالله عباس که سعد معاذ و معاذ جبل، جماعتی احبار را گفتند: هیچ ذکر این محمّد(ص) را در تورات یافتی؟گفتند:نه. خدای تعالی این آیت فرستاد.» 18
سپس با توجه به نداشتن دلیل کافی برای سبب نزول، عموم آیه راترجیح میدهد و میگوید:
« واگر حمل کنند برعموم، اولی تر باشد.» 19
از این جمله مفسّر، ممکن است در نگاه اول، اعتبار عمومیت نص استفاده شود، ولی ادامه کلام ابوالفتوح رازی بخوبی مینمایاند که تقدّم عمومیت نص بر سبب نزول، در صورتی است که برای سبب نزول دلیل قانع کنندهای وجود نداشته باشد. اما چنانچه سبب نزول، با دلیل قاطع اثبات شود، در آن صورت حمل آیه برعموم، محتاج به دلیل خواهد بود. چنانکه ابوالفتوح رازی در ادامه سبب نزول آیه یاد شده میگوید:
« واگر درست شود که آیت در حق بعضی آمده، منع نکند که حکم متعدّی باشد به دیگری ولیکن به دلیل.» 20
البته در مواردی از این تفسیر به چشم میخورد که مفسّر بعد از ذکر سبب نزول و یا بعد از ذکر اقوال متعارض در سبب نزول آیه، میگوید: اگر حمل بر عموم شود اولی تر باشد»؛ مانند سبب نزول آیه یاد شده و مواردی دیگری که در بحث مرجّحات سبب نزول از آنان سخن به میان خواهیم آورد.
1. تعبیر ابوالفتوح رازی در نقل اسباب نزول: ابوالفتوح رازی اسباب نزول را با تعبیرات زیر نقل میکند:
مفسّران گفتند، بعضی از مفسّران گفتند، مفسّران در سبب نزول آیه اختلاف کردند، عبدالله عباس گفت و تعبیراتی از این گونه و هیچ گاه با تعبیر «گفته شد» (مترادف «قیل» در زبان عربی) و تعبیرات دیگری که بیانگر عدم توجّه وی به اسباب نزول باشد، آن را نقل نکرده است.
2. گزارشی بودن اسباب نزول: بر اساس استقرا، ابوالفتوح رازی برای 316 آیه و 7 سوره تمام، جمعاً 323 مورد، سبب نزول نقل کرده است. از مجموع موارد یاد شده فقط در12 مورد بعد از نقل اسباب نزول به شیوههای مختلف، به نقد و یا تحلیل آنها پرداخته و در سایر موارد (311 مورد) به صرف گزارش اکتفا کرده است. بنابر این، میتوان گفت: سبک ابوالفتوح رازی در پرداختن به اسباب نزول، گزارشی است نه تحلیلی.
3. تفصیلی بودن اسباب نزول: این سؤال مطرح است که آیا اسباب نزول را به طور تفصیلی گزارش کرده است؛ (یعنی داستان سبب نزول را نقل کرده)، یا به طور اجمال (یعنی بدون ذکر داستان) متعرض سبب نزول شده است؟
تتّبع نشان میدهد که از مجموع موارد یاد شده برای اسباب نزول، 56 مورد را به سبک اجمالی و بقیه موارد را به سبک تفصیلی گزارش کرده است.
نمونة گزارش تفصیلی: به عنوان مثال یک مورد از گزارش تفصیلی را یاد میکنیم.
ابوالفتوح رازی در سبب نزول آیه شریفه: «فویل للّذین یکتبون ... » (بقره / 79) مینویسد:
«سبب نزول آیه آن بود که جماعتی از احبار و علمای ایشان بر جهودان مرسومی داشتند از مأکولات و طعمه که در سال به ایشان رسید. چون رسول(ص) بیامد و ایشان بدانستند که امر پیغامبر آخر زمان است و نعمت و صفت او بدیدند، موافق آن بود که در تورات نوشته بود، از آن مردی نیکو رو، سیاه مو، سیاه چشم، جعد مو. و بهر این ورقها بگرفتند وبه بدل آن که : مردی باشد کوتاه بالا، دمیم الوجه، ارزق چشم، سرخ رو. چون رسول هجرت کرد، از مکّه به مدینه آمد، جهودان نعت وصفت او شنیده بودند، چون بدیدند اورا، گفتند: همانا این آیه پیغامبر است. به نزدیک احبار ورؤسا آمدند و ایشان را گفتند: این آن پیغامبر است که در آخر زمان بخواهد آمد. ایشان گفتند : حاشا و کلاّ وتورات بیاوردند وآن سطرها عرضه کردند و بدیشان تلبیس کردند وایشان را از ره بیافکندند. قدیم جلّ جلاله تهدید کرد ایشان را و گفت : فویل للذّین ...» 21
نمونة گزارش اجمالی: در تفسیر ابوالفتوح رازی برای گزارش اجمالی اسباب نزول، موارد ذیل به عنوان مثال بیان میشود:
الف. در سبب نزول آیة : « انّ الذین یلحدون...» ( فصلت /4) چنین گفته است:
« مقاتل گفت: آیه در ابوجهل آمد.» 22
ب. در سبب نزول آیه شریفه:« الذین آتیناهم الکتاب...» ( قصص/52-51) آمده است:
« آیت در مؤمنان اهل کتاب آمد.» 23
ج. در سبب نزول آیه شریفه : « ومن أهل الکتاب من إن تأمنه ...» (آل عمران/75) چنین گفته است:
« بیشتر مفسّران برآنند که آیه در جمله جهودان آمد.» 24
1. مجموع اسباب نزول در روض الجنان؛ 323 مورد.
2. گزارش تفصیلی ؛ 258مورد.
3. گزارش اجمالی؛ 56 مورد.
4. گزارش تحلیلی؛ 12مورد.
4. میزان اهتمام ابوالفتوح رازی به ذکر سند: ابوالفتوح رازی در تمام موارد یادکرد اسباب نزول، چه مواردی که منبع آن رابیان کرده و چه مواردی که هیچ منبعی برای آن ذکر نکرده است، سلسله سند روایات را متعرض نشده است.
به عنوان نمونه، دو مورد ذیل آورده میشود:
1. در سبب نزول آیه شریفه:« وکذلک جعلناکم امّة وسطا» (بقره/143) میگوید:
« سبب نزول این آیه بود که جماعتی جهودان عرب، مرحب وربیع و قومی دگر با معاذ جبل گفتند: ما امت عدلیم وقوم وسطیم و قبله ما قبله پیغمبران است و محمّد میداند و لیکن عناد او رها نمیکند که بگوید. معاذ گفت : دین ما حق است وما امت عدلیم . خدای تعالی این آیه فرستاد.» 25
در این مورد میبینیم که نه سندی برای سبب نزول ذکر شده است و ( طبعاً) نه سلسله سندی وجود دارد.
2. در سبب نزول آیه شریفه :« و تجعلون رزقکم انکم تکذبون ... » ( واقعه /82)، چنین گفته است:
« عبدالله عباس روایت کرد گفت : در عهد رسول(ص) بارانی آمد. رسول(ص) گفت: مردم در این باران به دو گروهند؛ بهری شاکرند وبهری کافر. امّا شاکر آنان بودند که گفتند: این رحمتی است که خدای تعالی داد ما را وآنان که کافر بودند گفتند : که صدق نوء کذا وکذا( یعنی ما را باران آمد به سبب طلوع فلان ستاره و چنین و چنان .) خدای تعالی این آیه فرستاد.» 26
آنچه بیان شد، از باب نمونه بود. همان طور که یاد شد، ابوالفتوح رازی در تمام موارد از ذکر سلسله سند روایات خودداری نموده است.
5. نقل تمامی اقوال: بر کسی پوشیده نیست که تتبع و ذکر تمامی اقوال وارده در اسباب نزول، به دلایل مختلف برای یک مفسّر میسّر نیست، زیرا مستلزم احاطه علمی برتمامی روایات وارده در سبب نزول است واین، غیر مقدور است. ولی وی تمام اقوالی را که به آنان دست یافته، نقل کرده است. موارد زیر را به عنوان نمونه، ذکرمیکنیم :
الف. وی در سبب نزول آیه شریفه :« یاأیّها الذین آمنوا کتب علیکم القصاص...» (بقره/178) اقوال مفسّران را یاد کرده، میگوید:
« مفسّران خلاف کردند، شعبی و کلبی و مقاتل گفتند: سبب نزول آیه آن بود که جماعتی در جاهلیت پیش از اسلام به روزگار اندک، از میان، کارزاری افتاد و کشتگان و مجروحان از هر دو گروه پدید آمدند. چون رسول(ص) آمد، به حکومت، پیش او آمدند تا چه باید کردن؟ خدای تعالی این آیه فرستاد.
سعید بن جبیر گفت: سبب نزول آیه آن بود که دو قبیله بودند یکی اوس و دیگری خزرج. از میان ایشان قتالی افتاد ویکی از یکی قویتر بود. اقویا ضعفا را گفتند : ما به هر بنده، آزادی رابکشیم و به زنی، مردی را وبه مردی، دو مرد را. خدای تعالی این آیه فرستاد.» 27
میبینیم که ابوالفتوح رازی در این مورد، دو قول مختلف را ذکر کرده است.
ب. وی در سبب نزول آیه شریفه :« ولله المشرق والمغرب... » (بقره/115) اقوال مختلفی را یاد کرده، میگوید:
« مفسران خلاف کرده اند در سبب نزول این آیه. عبدالله عباس گفت: جماعتی از صحابی رسول الله(ص) به سفری شدند پیش از آن که قبله از بیت المقدس به کعبه گردانیدند، در بیابان حاضر آمدند، ابری تاریک برآمد، قبله نتوان شناختن . تعدی کردند و هرکسی به جانبی که ظنش بود، نماز کردند.
چون روشن شد وآفتاب برآمد بعضی به جانب مشرق نماز کرده بودند وبعضی به جانب مغرب. بدانستند که نیک نکرده اند، بیامدند ورسول(ص) را خبر دادند.
خدای تعالی این آیت فرستاد.
عبدالله عمر گفت:آیه در حق مسافران آمد که بر راحله، نماز نوافل کنند، چنانکه شتر میرود وروی به خدا کرده بود، روا بود چون روی به تکبیر احرام به قبله کرده باشد، اگر قبله شناسند!
عکرمه گفته: آیت در تحوّل آمد. چون خدای تعالی قبله بگردانید، جهودان طعنه زدند و عیب کردند مسلمانان را، خدای تعالی این آیه فرستاد.
عطا و قتاده گفتند: سبب نزول این آیه آن بود که چون نجاشی وفات یافت، جبرئیل آمد و گفت : خدای تعای میفرماید: بر برادرتان نجاشی نماز کنی ونجاشی روی به بیت المقدس کردی در نماز. گفتند: ما چگونه برکسی نماز کنیم، که روی به قبله مانکردی؟ خدای تعالی این آیه فرستاد.
مجاهد وحسن وضحاک گفتند: سبب آن بود که چون آیه آمد که ( ادعونی استجب لکم) صحابه گفتند ) ابن ندعوه) کجاش خوانیم؟ آیه آمد.» 28
در این مورد، ابوالفتوح رازی پنج قول مختلف را در سبب نزول آیه شریفه یاد کرده است.
با این که گفته شد ابوالفتوح تمامی اقوال موجود در سبب نزول را ذکر میکند، با این وصف، حدود 20 موردهم ( از مجموع مواردی که مفسّر برای آن اسباب نزول قائل است) وجود دارد که ابوالفتوح، تنها به ذکر یک قول در سبب نزول آیه اکتفا کرده است. ذیلاً یک مورد را به عنوان مثال یاد میکنیم :
وی در سبب نزول آیه شریفه:« وهوالذی یقبل التوبة...» ( شوری /25) چنین میگوید:
« عبدالله عباس گفت: چون ایشان ( ضعیف اعتقادان )، این گمان بد وتهمت [محمّد(ص) میخواهد ما را با اهل بیت خود وادار به بیعت کند] بردند، رسول(ص) را خدای تعالی این آیت فرستاد. [ ام یقولون افتری علی الله کذباً] ترسیدند و بدانستند که رسول(ص) را از غیب، خدای خبر داد، پشیمان شدند و بیامدند با رسول و توبه کردند... خدای تعالی این آیت را فرستاد.» 29
ابوالفتوح رازی در بیشتر موارد، اسباب نزول آیات را از صحابی همچون: ابن عباس، ابن مسعود، سعدبن جبیر، عبدالله بن عمر، جابربن عبدالله انصاری، عایشه و... و نیز از تابعین همانند: مجاهد، قتاده، سدی، کلبی، عطا، شعبی و...، نقل کرده است. در مواردی نیز به نقل از مفسّران بعد از تابعین صحابه و همچنین از اشخاص ضعیفی چون کعب الاحبار، متعرّض اسباب نزول شده است. لیکن از مفسّران واقعی وآنانی که در مکتب وحی تربیت یافته ( اهل بیت پیامبر) چون علی ابن ابی طالب(ع) و امام باقر وصادق(ع) ، بسیار اندک نقل حدیث کرده است و این نشانگر تأثیری پذیری وی از افکار تفسیری مختلط عامه زمان خویش بوده است.
همچنانکه در بحث گزارشی بودن سبب نزول بیان شد، ابوالفتوح رازی در بسیاری از موارد به صرف گزارش اسباب نزول اکتفا کرده وجز در موارد اندک، درصدد نقد و تحلیل آن برنیامده است. از مطالعه متن تفسیر روض الجنان به دست میآید که وی در اندک مواردی که اسباب نزول رانقد کرده است، ملاکهای ذیل را مدّ نظر داشته است:
1. عموم آیه: ابوالفتوح رازی در بسیاری از موارد، سبب نزول را با عموم آیه نقد میکند، چنانکه در سبب نزول آیه شریفه: « کلوا ممّا فی الأرض حلالاً طیبّاً ...» (بقره/168) میگوید:
« مفسران گفتند : این آیه در شأن قبیله ثقیف و عامر و صعصعه و بنی مدلج آمد. چون بعضی حرث و انعام بر خویشتن حرام کردند وبحیره، صائبه و وصیله و حام، حق تعالی رد برایشان کردند... .» 30
آن گاه میگوید:
« خطاب به ایها الناس، عام است و اولی تر حمل آیه باشد برعموم.» 31
در این مورد سبب نزول با عموم آیه، نقد شده است.
با این که قبلاً بیان شد :« اگر آیه به سبب خاص نازل شده باشد،حمل آن بر عموم، محتاج به دلیل است» ولی در این مورد و موارد متعدّد دیگر که مفسّر عموم را اولی میداند، دلیلش این است که نزول آیه به سبب خاص ثابت نشده، تا حملش بر عموم محتاج به دلیل باشد، بلکه با عموم آیه تعارض دارد و در صورت تعارض، عمومیت آیه مقدّم است.
2. ظاهر آیه: یکی از ملاکهای نقد سبب نزول، ظاهر آیه است:
از باب نمونه به موارد زیر مینگریم:
الف. در سبب نزول آیه شریفه : « ومن النّس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله ...» ( بقره /107) چند قول ذکر کرده، در قول دوم چنین میگوید:
« و جماعتی دیگر از مفسّران گفتند: که آیه در حبیب رومی آمد که او برخاست تا هجرت کند و بیاید از مکه به مدینه.
قریش چون دانستند از پی او بیامدند. چون در او رسیدند، او از شتر فروآمد و کمان بزه کرد و گفت: بینی در این کنانه من چند تیر است و شما دانی که تیر من خطا نشود. هر تیری در دل مردی نشانم. آن گاه به نیزه قتال کنم . آن گاه به شمشیر تا کشته شوم. اگر خواهید مالی و قسمتی که مرا هست، در مکه به شما تسلیم کنم. مرا و دین مرا رها کنید. این راضی شدند و برگشتند. خدای تعالی این آیه فرستاد... .»
سپس این قول را رد کرده، میگوید:
« واین قول خطاست برای آن که اگر چنین بودی، خدای تعالی« یشری» نگفتی که «بیع» باشد، « یشتری» گفتنی که « ابتیاع» باشد. برای آن که او مال داد و نفس بازخرید ومعنای آیه این است که نفس بفروشد و به بها، رضای خداستاند... .» 32
ب. در سبب نزول آیه شریفه:« انک لاتهدی من احببت...» (قصص/54) میگوید:
« ومخالفان به این آیه تمسک کردند که ابوطالب(ع) [ العیاذبالله] کافر بود وگفتند: این آیت در شأن او آمد.»
سپس استدلال را رد میکند و میگوید:
« و در ظاهر آیه ایشان راتمسک نیست. برای آن که اگر تسلیم کنند که آیه در شأن ابوطالب آمد، در آیه بیش از این نیست که تو این نوع هدایت نتوانی داد آن را که تو خواهی، بل این نوع هدایت به من تعلّق دارد. نگفت : من ندادم اورا .
آن گاه از این آیت، اصحاب ما دلیل انگیختند برایمان او. وجه استدلال این گفتند : اگر تسلیم کنیم که مراد به ( من احببت) ابوطالب است، در این لفظ اثبات محبت رسول(ص) است... ابوطالب را وبه انفاق نشاید که رسول(ص) کافری مصّر بر کفر را دوست دارد. چون اورا و مار فرمودهاند : که ازکافر تبری کنیم. وبا ایشان معادات کنیم و عقل و شرع اقتضای این کند و قرآن به این ناطق است به چند آیه ... .» 33
از دو مورد یاد شده به دست میآید که ابوالفتوح رازی سبب نزول را با ظاهر لفظ آیه، نقد میکند.
3. سیاق آیه: ابوالفتوح رازی در بعضی موارد، سبب نزول را با سیاق آیه نقد میکند. چنان که در سبب نزول آیه شریفه: « ان الله لایستحیی...» ( بقره/26) میگوید:
« سبب نزول آیه آن بود که چون خدای تعالی مثل زد به چیزهای اندک چون عنکبوت و ذباب، جهودان از آن بخندیدند و گفتند : خدای این مثل زد چه خواست بدین چیزهای خسیس ؟ این کلام خدای را نماند. خدای تعالی این آیه فرستاد. این قول قتاده است
عبدالله عباس و عبدالله مسعود گفتند: چون خدای تعالی مثل زد منافقان را به آن دو چیز که در مقدم برفت ( از مستوقد آتش و از صیب) منافقان گفتند: خدای چگونه مثل زد به این چیزها واو از آن بزرگوارتر است که مثل زند. خدای تعالی این آیه فرستاد برایشان.»
آن گاه یکی از دو قول را ترجیح داده، میگوید:
« این قول اولی تر است از قول قتاده برای آن که در آیات مقدم، ذکر آن مثلها و منافقان رفته است . پس این لایقتر باشد به سیاق آیه.» 34
4. مبانی عقیدتی: یکی دیگر از ملاکهای نقد سبب نزول، مبانی عقیدتی است. چنانکه ابوالفتوح رازی در سبب نزول آیه شریفه :« فان یکن غنیا أو فقیراً فالله اولی بها...» (نساء /28) میفرماید:
« بعضی مفسران گفتند: آیه در رسول آمد که توانگری و درویشی به حکومت پیش او رفتند . او میل به درویش کرد از آن جا که گمان برد که درویش برتوانگر ظلم نکند. قویتر آن باشد که توانگر بر درویش ظلم کند. خدای تعالی این آیه فرستاد.»
آن گاه در صدد ردّ این سبب نزول برآمده، میگوید:
« واین درست نیست. برای این که این حدیث لایق عصمت رسول(ص) نباشد که میل کند علی احدالخصمین به گمان، بی علمی و نه بینّتی 35 و درست آن است که آیه بر سیاق عام است.» 36
از آنچه گفته شد، بخوبی به دست میآید که مبانی عقیدتی نیز ملاک نقد سبب نزول است. زیرا مفسّر میگوید: سبب نزول یاد شده مناسب یا شأن پیامبر و سازگار با عصمت او نیست.
بنابراین، عموم آیه، ظاهر آیه، سیاق آیه و مبانی پذیرفته شده اعتقادی، در نظر ابوالفتوح از ملاکهای نقد سبب نزول است.
شیخ ابوالفتوح رازی شیعه مذهب بود وبراساس طبقه بندی مذهبی، تفسیر وی از تفاسیر شیعی محسوب میشود. بنابراین، این سؤال مطرح است که آیا گرایش مذهبی وی در نقل و تحلیل اسباب نزول تأثیر گذاشته است یا خیر ؟ به عبارت دیگر آیا شیخ ابوالفتوح رازی اسباب نزول را بر اساس تفکر و آرمان اعتقادی مذهب تشیع که خود بدان وابسته بود نقل وتحلیل کرده است؟ یابر اساس گزارش مفسران قبل از خود، اعم از این که موافق با مذهب تشیع بوده یا مخالف با آن؟ در این مورد برخی اظهار داشتهاند:
« [ ابوالفتوح ] از نظر تشیع بسیار جانبداری میکند و به طور مبسوط روایات و اخبار را در باره ائمه وشیعه نقل میکند.»
آیا از این اظهار نظر، تأثیرپذیری ابوالفتوح رازی در تفسیر قرآن و نیز در نقل و تحلیل اسباب نزول آیات از گرایشهای فکری و مذهبی وی به دست میآید یا خیر؟
منظور سخن فوق هرچه باشد، از مطالعه متن تفسیر روض الجنان ومطالعه اسباب نزول آیات در تفسیر یاد شده، بخوبی آشکار میگردد که این مفسّر در نقل اسباب نزول از گرایشهای فکری ـ مذهبی خویش نه تنها تأثیر نپدیرفته است، بلکه همچنانکه قبلاً بیان شد وی در تفسیر قرآن کریم و ذکر اسباب نزول آیات، از برداشتهای تفسیری مختلط و رایج زمان خویش بیشتر استفاده میکرده و منابع وی در نقل روایات و اسباب نزول، بیشتر منابعی بوده است که تفسیر نویسان عامه از آن بهره میبردهاند تا اهل بیت پیامبر، که منبع نزول وحی و مفسران واقعی قرآن میباشند. از این رو، آیاتی را که دیگر مفسّران در شأن صحابه رسول الله وارد میدانند، این مفسّر نیز آن آیات را درشأن آن صحابه وارد میداند.
1 . ابوالفتوح رازی، روض الجنان وروح الجنان، ( کتابفروشی اسلامیه، 1352) ،1/19، مقدمه شعرانی.
2 . همان
3 .همان، 2/24.
4 رجبعلی مظلومی ، تفسیر شیعه و تفسیر نویسان آن مکتب/206.
5 . ابوالفتوح رازی، روض الجنان وروح الجنان، 1/24، مقدمه شعرانی.
6 . همان.
7 . ابوالفتوح رازی، روض الجنان وروح الجنان،( مشهد ، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1371) ،1/3.
8 . همان،1/23.
9 . همان،1/24.
10 . عسکر حقوقی ، تحقیق در تفسیر ابوالفتوح رازی، ( دانشگاه تهران ،1346) ، 1/134، 136.
11 . ابوالفتوح رازی، روض الجنان وروح الجنان،12/128.
12 .برای تفصیل مطلب مراجع شود به : ابوالفتوح رازی، روض الجنان وروح الجنان،1/357.
13 . همان،12/150.
14 .همان،4/244.
15 . همان،4/21.
16 . همان،
17 . همان،
18 . همان،2/394.
19 . همان،2/394.
20 . همان،2/394.
21 . همان،1/235.
22 . همان،1/26.
23 . همان،8/468.
24 . همان،3/81.
25 . همان1/250.
26 . همان،11/26.
27 . همان،2/33.
28 . همان،1/302.
29 . همان،10/58.
30 . همان،2/3.
31 . همان،2/31.
32 . همان،2/150.
33 . همان،8/469.
34 . همان،1/ .
35 . همان،4/38.
36 . همان،رجبعلی مظلومی ، تفسیر شیعه و تفسیر نویسان آن مکتب/206.